زن که باشی..
- چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ
- maryam ..
زن که باشی !
زن که باشی ترس های کوچکی داری !
از کوچه های بلند، از غروب خلوت
از خیا بان های بدون عابر میترسی
از صدای موتور سیکلت ها و دوچرخه هایی که بی هدف در کوچه پس کوچه ها می چرخند!
زن که باشی
عاقبت یک جایی... یک وقتی... به قول شازده کوچولو !
دلت اهل یک نفر می شود و
دلت برای نوازش هایش تنگ می شود ...
حتی برای نوازش نکردنش
تو می مانی ودلتنگی ها
تو می مانی وقلبی که لحظه های دیدار تندتر می تپد
سراسیمه می شوی
بی دست وپا می شوی
دلتنگ می شوی
دلواپس می شوی
دلبسته می شوی
می فهمی که نمی شود...
نمی شود زن بود و عاشق نبود
دست خودت نیست
زن که باشی
گاهی رهایش می کنی وپشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به این امید که او خوشبخت باشد
دست خودت نیست
زن که باشی
همه دیوانگی های عالم را بلدی !